• شناسه کاربری :

    کلمه عبوری :

بیوگرافی الکساندر دوما (پدر)

الکساندر دوما (پدر) (به فرانسوی: Alexandre Dumas père)‏ (24 ژوئیه 1802 - 5 دسامبر 1870) رمان ­نویس و نمایش نامه‌نویس فرانسوی بود که به او لقب «سلطان پاریس» را داده بودند

1395/06/24

prednisolone dosage

buy prednisolone 5mg online buy prednisolone 5mg

amitriptyline 10mg

amitriptyline for back pain crownlimos.ca buy amitriptyline online

buy sertraline 100mg

sertraline without prescription open buy sertraline online
ویکی پدیا:الکساندر دوما (پدر) (به فرانسوی: Alexandre Dumas| père)‏ (24 ژوئیه 1802 - 5 دسامبر 1870) رمان ­نویس و نمایش نامه‌نویس فرانسوی بود که به او لقب «سلطان پاریس» را داده بودند.
دوما به خاطر رمان‌های ماجراجویانه فراوانش یکی از مشهورترین نویسندگان فرانسه به شمار می‌رود. بسیاری از رمان‌های او، از قبیل «کنت مونت کریستو»، «سه تفنگدار»، «بیست سال بعد» و «ویکنت دوبراژلون» رمان‌هایی دنباله دار و سریالی هستند. او علاوه بر رمان‌نویسی، مقاله‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و خبرنگار پرتوانی بود.

دوران کودکی
الکساندر دوما در روستایی به نام «ویلر کوتره» در نزدیکی شهر پاریس به دنیا آمد. پدر او، توماس الکساندر داوی دولا پاتریه و مادرش ماری لوئی الیزابت لابوره نام داشتند.

پدر الکساندر، که ژنرالی در ارتش ناپلئون بود، مورد غضب ارتش قرار گرفت و همین امر او را به سمت فقر سوق داد. زمانی که الکساندر دوما به دنیا آمد، خانواده او ثروت و موقعیت خود را از دست داده بودند و مادر او که با مرگ ژنرال دوما در 1806 (در چهارسالگی الکساندر)، بیوه شده بود، جهت ایجاد موقعیت تحصیلی مناسب برای فرزندش به سختی تلاش می‌کرد. هرچند «ماری لوئیس» در تأمین هزینه‌های تحصیلی برای فرزندش ناتوان بود، اما این مسئله در شوق و علاقه الکساندر به مطالعه تأثیری نداشت و او هر کتابی را که به دست می‌آورد می‌خواند.

هم زمان با رشد الکساندر کوچک، داستان‌هایی که «ماری لوئی» از شجاعت و رشادت پدرش در زمان اوج اقتدار ارتش ناپلئون برای او تعریف می‌کرد، به وی دید روشن و واضحی از ماجراجویی و قهرمان‌پروری می‌بخشید.

هرچند که سایه فقر بر خانواده الکساندر سنگینی می‌کرد، اما هنوز شهرت پدر و ارتباطات اشرافی سابق برای آنها باقی‌ مانده بود و همین عوامل باعث شد که پس از استقرار رژیم سلطنتی، الکساندر 20 ساله در 1822 به پاریس برود و با کمک اقوام پدری، به سمت منشی مخصوص دوک دو اورلئان درآید.

نویسندگی
هم زمان با کار در پاریس، دوما به نوشتن مقاله برای مجلات و نمایش نامه برای تئاتر می‌پرداخت. در 1829 نمایش نامه هنری سوم و دربارش ارائه شد و با استقبال خوبی روبرو گشت. سال بعد نمایش نامه بعدی او کریستین شهرت بیشتر و به موازات آن موقعیت مالی خوبی برایش به ارمغان آورد و او را قادر ساخت که تمام وقت به نویسندگی بپردازد.

در 1830 وی در انقلابی سهیم گردید که منجر به براندازی حکومت شارل و تفویض قدرت به کارفرمای او «دوک دو اورلئان (یا همان لوئی فیلیپ)» شد. تا نیمه‌های دهه? 1830 زندگی در فرانسه به علت شورش‌های پراکنده مختل بود. هم زمان با بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی موقعیت برای بروز استعداد الکساندر دوما فراهم شد. پس از نوشتن چند نمایش نامه موفق دیگر، او به نوشتن رمان تغییر جهت داد. به این ترتیب که با افزایش علاقه‌مندی روزنامه‌ها به رمان‌های دنباله‌دار در سال 1838 دوما با بازنویسی یکی از نمایش نامه‌هایش اولین رمان سریالی خود با نام کاپیتان پاول را ارائه کرد و این شروعی بود برای تبدیل ذهن الکساندر دوما به یک «استودیوی داستان پردازی» که صدها داستان و شخصیت در آن ساخته و پرداخته شد.

در سال‌های 1839 تا 1841 دوما به همراه تنی چند از دوستانش رمان Celebrated Crimes (جنایات مجلل) را ساخته و پرداخته کرد. این رمان 8 قسمتی به شرح جنایات مشهور اروپا می‌پردازد.

در اول فوریه 1840 دوما با هنرپیشه‌ای به نام Ida Ferrier (ایدا فریه) (1859-1811) ازدواج کرد. اما علی‌رغم این ازدواج او دارای فرزندی غیرقانونی از زنی به نام ماری کاترین لابای است که همان الکساندر دومای پسر است. این فرزند دوما راه پدر را ادامه داد. وی یکی از نویسندگان شهیر فرانسه‌ است.

نویسندگی برای دوما درآمد زیادی به همراه داشت، اما نوع زندگی اشرافی و ولخرجی و دست و دلبازی دوما نهایتاً باعث ورشکستگی او گردید. زمانی که سلطنت لوئی فیلیپ با شورشی به پایان رسید، دوما از جانب حاکم منتخب مورد توجه قرار نگرفت. وی در سال 1851 برای رهایی از دست طلبکارانش به روسیه گریخت و دو سال از زندگی‌اش را در آنجا سپری کرد. پس از آن دوما با تأسیس روزنامه‌ای به نام ایندیپندت وارد جریانات سیاسی ایتالیا شد و سرانجام در سال 1864 به پاریس بازگشت.

پایان زندگی
الکساندر دوما دارای نژادی «آفریقایی- فرانسوی» بود و علی‌رغم ارتباطات اشرافی موفقی که داشت، تأثیر این ترکیب نژادی گاهی در آثار و گفتار او دیده می‌شود. او یک بار به شخصی که به پیشینه? نژادی او توهین کرده بود گفت: «پدر من یک دورگه? اروپایی است، پدربزرگ من یک سیاه پوست است و پدر پدربزرگ من یک میمون! می‌بینی مرد، شروع خاندان من همچون پایان خاندان توست!»

فرانسه نویسندگان برجسته? زیادی به خود دیده اما گستره? خوانندگان هیچ یک از آنها به الکساندر دوما نمی‌رسد. او از پیش گامان مکتب رمانتیسیسم بود و گاهی رگه‌هایی از مکتب رئالیسم نیز در نوشته‌هایش یافت می‌شود. وی بیش از سیصد عنوان کتاب دارد که حاکی از پرکاری این نویسنده بزرگ است. کتاب‌های او تقریباً به تمام زبان‌های زنده? دنیا ترجمه شده و تاکنون بیش از 200 فیلم براساس کتاب‌هایش ساخته اند. هم اینک محل زندگی او در کاخ مونت کریستو در حومه? پاریس پذیرای مسافران و علاقه‌مندان به اوست. همچنین در سال 1970 یکی از ایستگاه‌های متروی پاریس برای بزرگ داشت او به نام ایستگاه الکساندر دوما نام گذاری شد و در سال 2002 میلادی دولت فرانسه به مناسبت دویستمین سالگرد تولد الکساندر دوما بقایای جسد او را در پانتئون پاریس محل دفن مفاخر ملی فرانسه جای داد.

دوما در پنجم دسامبر سال 1870 در حالی که 68 بهار از زندگی اش می‌گذشت رخ در نقاب خاک کشید و به ابدیت پیوست.

آثار
نمایش نامه
    صید و عشق (1825)
    عروسی و تدفین (1826)
    هانری سوم و دربارش (1829)
    ناپلئون بناپارت (1831)
    ریچارد دارلینگتون (1831)
    آنتونی (1831)
    برج نسل (1832)
    کاترین هوارد (1834)
    کرامول و چارلز اول (1835)
    ادموند کین (1836)
    مارکیز دو برونی (1836)
    کالیگولا (1837)
    باتلیده (1839)
    خانم بل-ایزل (1839)
    کیمیاگر (1839)
    لورنزینو (1842)
    هالیفاکس (1842)
    لوئی برنارد (1843)
    ملاک دامبیکی (1843)
    سیلواندر (1845)
    کیش و مات (1846)
    کنت هرمان (1849)
    شال سبز (1849)
    وصیت نامه سزار (1849)
    رمولوس (1854)
    اورستیا (1856)
    زندانی باستیل (1861)

سایرآثار
    آسکانیو (1843؟)
    تاثرات سفر
    شوالیه دارمانتال
    تبعیدشدگان
    ابوالهول سرخ
    لارون مارکو
    چگونه نمایشنامه‌نویس شدم
    سه تفنگدار
        سه تفنگدار (1844)
        پس از بیست سال (1845)، قسمت دوم سه تفنگدار
        ویکنت دوبراژلون (1847) ، قسمت سوم سه تفنگدار
    خانم مونسورو این کتاب تحت نام قبل از طوفان در ایران به ترجمه ذبیح‌الله منصوری منتشر شده‌است.
    ملکه مارگو (1845) این کتاب تحت نام قبل از طوفان در ایران به ترجمه ذبیح‌الله منصوری منتشر شده‌است.
    کنت دو مونت کریستو (1846-1845)
    جنگ زنان (1846-1845)
    شوالیه دو مزون روژ (1846، شش جلد)
    ژوزف بالسامو (1848-1846)
    پاسداران چهل و پنج گانه
    گردنبند ملکه (1850-1849)
    لاله سیاه (1850)
    آنژ پیتو (1853)
    سفیدها و آبی ها (1867)

کلیه حقوق این سایت متعلق به انتشارات سمیر می باشد.
طراحی و توسعه شرکت بهبود سامانه فرا ارتباط