• شناسه کاربری :

    کلمه عبوری :

نگاهی به زندگی و آثار آلدوس هاکسلی

نگاهی به زندگی و آثار آلدوس هاکسلی، نویسنده ی رمان "دنیای قشنگ نو "

1394/03/24

lav

lav dosis naltrexon

accutane without birth control reddit

accutane without blood tests
هاکسلی نویسندگی را به طور جدی در سن هفده سالگی آغاز کرد و بنا به گفته ی خودش درباره ی اصول نویسندگی و مهارت های داستان نویسی از مشاوره ها و اندرزهای تأثیر گذار عمّه ی ادیب و نویسنده اش بهره ها برد. سبک ماهرانه ی وی در نویسندگی که از ظرافت های خاص ادبی برخوردار بود از همان ابتدا توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد.

زمانی که هاکسلی دانش آموزی شانزده ساله بود ، مبتلا به بیماری ای شد که منجر به نابینایی مطلق وی به مدت دو سال گردید و پس از آن نیز قوه ی بینائی اش همواره دچار اختلال جدی بود. از دست دادن بینایی حادثه ای بود که هاکسلی بعدها درباره اش با نوعی افسوس یاد کرد و آن را مانعی برای رسیدن به اهدافش دانست، این نابینایی همچنین به رؤیای کودکانه اش برای دکتر شدن هم پایان داد. هر چند او علم را به نفع ادبیات رها کرد اما دیدگاه کلّی اش نسبت به جهان، علمی باقی ماند. برادر وی ، جولین هاکسلی ،جانورشناس، می نویسد که علم و عرفان ابعاد مشترک و مکمل ذهن آلدوس هاکسلی بود . هاکسلی خود در این باره می گوید: هر چه بیشتر کشفیات و ادراکات علمی داشته باشیم به مکانیزم وجود بیشتر پی می بریم و بدین ترتیب راز وجود به خودی خود آشکارتر می شود .

هاکسلی در خلال جنگ جهانی اول در یک دفتر دولتی مشغول به کار شد. پس از آن به عنوان نویسنده و ناقد ادبی با مجلات و روزنامه هایی مانند Westminster Gazett و Vogue همکاری کرد.

او در 1921 با نگارش هجونامه ای هوشمندانه ، تیز و تکان دهنده به نام (Crome Yellow) که در آن به نقد زندگی روشنفکرنمایان ادبی پرداخته بود به عنوان یک طنزپرداز خطرناک به شهرت رسید. 

بسیاری از منتقدان آثار هاکسلی کتاب نقطه به نقطه (Point Counter Point) وی را قوی ترین رمان او دانسته اند. این اثر هاکسلی هم به لحاظ سبک نگارش و هم به لحاظ موضوع ، اثری کاملاً متفاوت بود . هاکسلی در این رمان به ترسیم مواجهه سرخوردگی انسان مدرن با دین ، هنر، آمیزش جنسی، و سیاست پرداخت. گفته می شود  فیلیپ کوارلز (Philip Quarles) شخصیت اصلی این رمان که در نقش یک نویسنده  ی تحلیلگر ظاهر شده و  مهم ترین دغدغه اش یافتن چاره ای برای هماهنگ کردن تمام ابعاد زدگی و رهایی از گسست فکری است، نزدیک ترین چهره به شخصیت هاکسلی  - نسبت به سایر داستانهایش - در زندگی واقعی اش است.

هاکسلی متفکّری حساس به اوضاع زمانه اش بود . او بدبینی اش نسبت به ذات بشر و سیاست بازی ها و صنعت زدگی های دنیای مدرن را در رمانی با عنوان (The Brave New World) که در فارسی با عناویندنیای قشنگ نو یا دنیای شگفت انگیز نو ترجمه شده ، به رشته ی تحریر درآورد. 

وی در دنیای قشنگ نو به سبک ادیبان فیلسوفی همچون داستایوفسکی آراء فلسفی و دیدگاه ها و نگرانی های خود از آینده ی وضع بشر را انعکاس داده است. 

داستان مردمان دنیای نو هاکسلی آنقدر متأثر کننده است که خواننده، بی وقفه خواندن رمان را تاب نمی آورد چرا که ناخواسته اندوهی عمیق بر جان و روانش پرده می افکند. اهمیّت نقش فرهنگ، فلسفه ، کتاب، مذهب ، عشق و خانواده عمده ترین مباحثی است که خواننده ی دنیای قشنگ نو را به تفکر وا می دارد، چرا که در دنیای نو هاکسلی این امور فاقد هرگونه جایگاه و معنایی هستند و اگر هم وجود داشته باشند مایه ی شرمساری و خجالت شخصیت های داستان اند. شاید از همین روست که برخی منتقدان طنز این کتاب را بیش از حد تلخ و زننده دانسته اند. 

دنیایی که هاکسلی در این رمان ترسیم کرده دنیایی است که شش قرن بعد به وقوع می پیوندد. هر چند هاکسلی خود در بازبینی ای که 15 سال بعد بر روی این رمان انجام داد متذکر شد که آنچه از وضع آینده در این رمان احتمال داده بسیار زودتر اتفاق خواهد افتاد.

تاریخ در دنیای قشنگ نو با تولّد فورد (مؤسس شرکت اتوموبیل سازی فورد ) برآورد می شود و از این رو تاریخ ها در این کتاب به بعد از فوردی و قبل از فوردی تقسیم شده اند. 

مردمان دنیای قشنگ نو تحت لوای حکومت جهانی اداره می شوند و لذا مدیران اجرایی این حکومت به منظور پیشگیری از منازعات فکری و فرهنگی مردم و جلوگیری از مخالفت ها و اعتراض ها ، ایشان را طوری پرورش می دهند که همواره خشنود باشند و اندیشه و اندیشیدن در آن جامعه محلی از اعراب نداشته باشد. هر کس در این دنیا از چیزی غمگین شود شربت سوما که ماده ای مخدر است به او خورانده می شود تا در اندیشه ی علّت رنج یا غم خود برنیاید. 

در دنیای قشنگ نو هاکسلی، انسان ها از مادر زائیده نمی شوند بلکه با تولید کارخانه ای و از لوله های آزمایشی در مرکزی به نام مرکز باروری و پرورش نطفه تخلیه می شوند . در این دنیا می توان با روش قلمه زنی از یک نطفه نود کودک تولید کرد که این نطفه ها پیش از آن که مراحل جنینی را طی کنند بر حسب ارقام مورد نیازِ مسئولان تعیین سرنوشت اجتماعی به مراکز مختلف فرستاده می شوند و مخصوص یکی از گروه های پنج گانه ی اجتماعیِ دنیای قشنگ نو تربیت می شوند. رایج ترین شیوه ی تربیتی در دنیای نو هاکسلی آموزش در حال خواب است. نفی تفکر ، اندیشه و اراده انسان ها و ممانعت از خودآگاهی از اصول اساسی ساختار این جامعه است. 

هاکسلی خود درباره ی این رمان می نویسد: مضمون دنیای قشنگ نو پیشرفت علم از حیث پیشرفت آن نیست بلکه پیشرفت علم با توجه به تأثیر آن بر آحاد انسان هاست. 

وی همچنین می گوید: تا سال 600 فوردی که می داند که چه پیش خواهد آمد؟ در این میان دیگر خصلت های ویژه ی آن دنیای سعادتمندتر و با ثبات تر- معادل های سوما و نظام طبقاتی علمی- برای سه یا چهار نسل پس از نسل ما قابل وصول است. شهوترانی مسطور در دنیای قشنگ نو نیز چندان دور نمی نماید. هنوز هیچی نشده ، در چند شهر از شهرهای آمریکا تعداد طلاق با تعداد ازدواج برابر است. بی تردید چند سالی نمی کشد که جواز ازدواج مانند جواز سگ ، با اعتبار دوازده ماهه به فروش برسد و قانونی هم در کار نباشد که تعویض سگ ها یا نگه داری بیش از یک حیوان را در هر نوبت منع کند. آزادی سیاسی و اقتصادی که نقصان می گیرد ، آزادی جنسی به جبران آن فزونی می گیرد. و شخص دیکتاتور صلاح را در این می بیند که این نوع آزادی را تشویق کند. 

همداستان دانستن حکومت توتالیته (خودکامه) و فراگیر بودن مواد مخدر و آمیزش جنسی لجام گسیخته در شهر ضدّآرمانشهری هاکسلی، خشم بسیاری از خوانندگان دنیای قشنگ نو در آن زمان را برانگیخت؛ اما در هر حال این رمان به عنوان ماندگارترین و تأثیرگذار ترین اثر وی باقی ماند. 

نگرش هاکسلی در رمان های علمی – تخیلی اش آنچنان خلّاقانه و نافذ بود که حتی اکنون نیز پس از گذشت چند دهه پیش گویی های وی در داستان پردازی بسیاری از فیلم های علمی – تخیلی که با محوریت زندگی آینده بشر ساخته می شوند و مهندسی ژنتیک ، دستگاه های فکرخوان ، خواب مصنوعی ، تولید انبوه انسان های همزاد و همسان و بسیاری دیگر از اینگونه موارد تِم اصلی آنها را تشکیل می دهد ، به تصویر کشیده می شوند.

در خلال سال های دهه ی سی، توجه هاکسلی به طور قابل ملاحظه ای به سوی سؤالات اساسی فلسفی ، اجتماعی، سیاسی، و اخلاقی معطوف شد. 

در 1936 در رمان روشندل غزه (Eyeless in Gaza) که نام آن برگرفته از داستان سامسون و دلیله از کتاب عهد عتیق بود، به تغییر گرایش انسان به سمت عرفان اشاره کرد و از آنجا که بار دیگر تهدید جنگ جهانی رخ داده بود به جنبش صلح پیوست و به طور گسترده به ایراد سخنرانی هایی در خصوص صلح و رعایت مصالح عمومی ملل پرداخت. 

هاکسلی سال ها در ایتالیا زندگی کرد و سپس به همراه همسر بلژیکی اش ماریا نیس و پسرشان ماتیو، اروپا را برای زندگی در کالیفرنیای جنوبی برای همیشه ترک کرد. در سال 1955 همسرش بر اثر سرطان فوت کرد و هاکسلی در سال بعد با لورا آرکرا روان درمانگر و ویولونیست ایتالیایی ازدواج نمود. 

در دهه های 40 و 50 از آنجا که شیفتگی خاصی به زندگی معنوی پیدا کرده بود و به ویژه به رابطه بین انسان و الوهیت می اندیشید ، به خواندن بخش عظیمی از نوشته های عرفای جهان از مولوی و خواجه عبدالله انصاری گرفته تا اکهارت و سنت آگوستین پرداخت و سپس به تدوین منتخبی از این آثار همت گماشت و آن را با نام (Perennial Philosophy) یا فلسفه جاودان خرد در 1945 منتشر کرد. 

او در درهای ادراک (The Doors of Perception) وبهشت و جهنّم (Heaven and Hell) به توصیف تجربه های عارفان هنگام روزه داری و نیایش و مراقبه پرداخت . این آثار به عنوان اصلی ترین منابع بینا- فرهنگی آن زمان شناخته شدند. در این باره جولیان برادر هاکسلی نسبت به تصویری که از هاکسلی به عنوان پدرخوانده ی هیپی گری ساخته می شد هشدار داد و گفت: یکی از دلمشغولی های اصلی آلدوس این بود که چطور می توان به خود- تعالی نائل آمد وقتی هنوز متعهد به زندگی اجتماعی هستیم – چطور می توان از زندانِ خود و سنگینی این مکان و زمان رهایی یافت و به قلمرو نیکی و شادمانی ناب رفت. 

هاکسلی جستجویش برای نیکی ناب و شادمانی ناب را تا پایان عمر ، نوامبر 1963 ، ادامه داد. امروز از هاکسلی به عنوان نویسنده ، ادیب و متفکّری یاد می شود که در پی ساختن دوباره ی خویش و درک رازِ آگاهی انسان ، به ژرف ترین تلاش ها همت گماشت. 

 

کلیه حقوق این سایت متعلق به انتشارات سمیر می باشد.
طراحی و توسعه شرکت بهبود سامانه فرا ارتباط